زندگی (شعر)

سال اقتصاد و فرهنگ ، با عزم ملی و مدیریت جهادی *** پیش به سوی سالی جدید *** پایان امتحانات نوبت اول *** ورژن جدید سایت سمپاد بیست بر روی هاست بارگزاری شد

روزگاری است چو دیوانه به زنجیر شدم
لابلای قفسی غم زده تصویر شدم
برگ پاییزم و از جبر طبیعت نگران 
که در این مهلکه بازیچه تقدیرشدم 
آسمان را به تبانی زمین صاعقه سوخت
من چرا ابرشدم ،با همه درگیر شدم
از زمین آتش و از سقف خدا شعله سرد
به چه راهی بروم ،از همه جا سیر شدم
روی دیوار نگون بخت کدامین گنهم
که فرو ریخت و اینگونه زمین گیر شدم 
زندگی حادثه ای بود که رخ داد ولی
این منم من که در این حادثه تحقیر شدم
چنگ در چشم خدا می زند این گریه تلخ
چون که از جام جهان دیده سرازیر شدم 
شب به شب سفره غم بستر آشفتگی ام
نوشداروی جوانی برسان پیر شدم
زندگی با من دیوانه نمی سازد و لیک 
از ازل تا به ابد لایق زنجیر شدم 

ارسالی توسط آقای میان آبادی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: